کد خبر: ۷۰۶۹
۰۴ آبان ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰

۲۵ سال معلمی در مناطق محروم

مریم عین‌افشار ۲۵ سال سابقه آموزشی خود در مناطق محروم و متوسط و... وقف کرده است. او که در کارنامه و فعالیت آموزشی خود عنوان معلم نمونه استان خراسان و پژوهشگر برتر را دارد.

سال‌های پشت میز نشستن و آموختن، خوب در خاطرمان هست؛ همان سال‌هایی که به شوق رسیدن اول مهر کل تابستان را سرمی‌کردیم. لباس نو می‌خریدیم و کیف و کوله خود را آماده می‌کردیم. دفاتر خود را به‌اصطلاح جلد می‌کردیم تا همه وسایلمان مرتب و منظم باشد.

روز‌های شور و شوق مدرسه، زنگ‌های ورزش، اردو‌های گروهی و خودمانی‌تر بگوییم، خوشحالی دیر آمدن معلم سر‌کلاس، تنها یک روی سکه از روز‌های خوش تحصیل در پشت نیمکت‌های چوبی یا آهنی است.

فراتر از این خاطرات، شور و عشقی بود که در جای‌جای کلام معلم، هویت می‌گرفت و درقالب زندگی، برروی کاغذ دفتر ما نقش می‌گرفت و این‌گونه است که اکنون بعد از گذشت چندین و چند دهه حتی پدران و پدربزرگان ما معلم مکتب خود را خوب به خاطر می‌آورند یا حتی به‌گفته مادربزرگ، همواره به‌عنوان خانم مدیر در دعای شبانگاهیِ شاگردان یاد می‌شوند.

 

عشق و علاقه به تدریس

مریم عین‌افشار هم یکی از همین دست آدم‌هاست؛ آدمی از جنس و طیف عشق و عاشقی که روح و فکر و شوق و نیاز و به‌عبارت بهتر همه زندگی خود را در ۲۵ سال سابقه آموزشی خود در مناطق محروم و متوسط و... وقف کرده است. یک وقف فرهنگی و آموزشی.  

برایش هم فرقی نمی‌کرد که در کجای مناطق کم‌برخوردار باشد. عشق و علاقه به تدریس، او را برآن داشت تا سال‌های زیادی از دوران معلمی‌اش را در مناطق محروم بگذراند و با وجود اینکه فرصت برایش مهیا شد تا به مناطق دیگر برود، باز پاسخ منفی داد و ترجیح داد برای بچه‌هایی کار کند که افکارش با عمق روح و دل آن‌ها پیوند خورده است. در هرجا که بود، تنها یک رسالت داشت؛ رسالتی به نام حرفه مقدس معلمی.

 

کتابی به نام دختران و پسران نوجوان

او که در کارنامه و فعالیت آموزشی خود عنوان معلم نمونه استان خراسان و پژوهشگر برتر را دارد، افزون بر فعالیت‌های علمی بی‌شماری که در رشته مشاوره رشته تحصیلی خود به انجام رسانده، چاپ کتابی با نام «دختران و پسران نوجوان» را نیز به‌ثبت رسانده است و تمام این موضوعات بهانه‌ای می‌شود تا ساعاتی پای صحبت‌های این نویسنده و پژوهشگر برتر علمی و معلم نمونه و باسابقه استان بنشینیم که اتفاقا این روز‌ها در هاشمیه ۱۵ کاروبارش به کودکان گره خورده است و از او بخواهیم که از عشق و علاقه و کار معلمی برایمان بگوید.  

عین‌افشار می‌گوید: شاید بیان این عبارات کمی شعاری به‌نظر برسد، اما تا زمانی که معلم نباشی، نمی‌توانی این جملات را با روح و جسم و جان درک کنی. به‌نظر من کار معلمی فراتر از یک شغل است. معلمی، سوختن و ساختن است، هنرِ ارتباط است، بنابراین اگر کسی عاشق این حرفه نباشد، نمی‌تواند در کارش موفق باشد.

او تاکید می‌کند: به‌دلیل علاقه زیاد به تدریس و کار با بچه‌ها، رشته مشاوره را انتخاب کردم. در این رشته حدومرزی میان معلم و شاگرد وجود ندارد و همین موضوع باعث شد که در تمام روز‌ها و سال‌های کاری‌ام به شاگردانم نزدیک باشم. درد‌دل‌های آن‌ها را بشنوم و  با آنچه در توان دارم، بهترین راه‌حل‌ها را به آن‌ها بدهم.

 

رسالت معلم، رسالتی حساس است

او با بیان اینکه معلمی یعنی دلسوزی و تعهد، اذعان می‌دارد: بی‌دلیل نیست که گفته می‌شود معلمی شغل انبیاست؛ چون معلم روشنگر است و وظیفه خطیری دارد. اگر درست و بجا راهنمایی نکند، ممکن است یک نسل و حتی نسل‌های آینده را به چالش بکشاند.

او در ادامه با بیان اینکه سراسر کار معلمی و تدریس خاطره است، تاکید می‌کند: یادم می‌آید سال‌های پیش، دانش‌آموزی داشتم که پدر و مادرش، او و برادرش را رها کرده بودند. دانش‌آموز من به‌تنهایی، خودش و برادرش را تامین می‌کرد، ولی به‌دلیل کار زیاد، خسته و ناامید شده بود؛ به همین دلیل می‌خواست ترک‌تحصیل کند. این خاطره هربار که به خاطرم می‌آید، کمی آزارم می‌دهد.

او می‌گوید: این خاطره، پایانی نیک به‌دنبال داشت و خوشبختانه با صحبت‌های زیاد توانستیم دانش‌آموز یادشده را متقاعد کنیم که درسش را رها نکند.

 

هنوز هم آموزش را دوست دارم

وی در ادامه، فقر، اعتیاد والدین، مشکلات عاطفی و... را از مهم‌ترین مشکلات فرزندان امروز در مناطق محروم عنوان می‌کند و می‌افزاید: این موضوع در تمام سال‌های کاری برایم آزاردهنده بود که گاه مشکلات دانش‌آموزانم فراتر از حد توان و اختیارات من بود.

او با بیان اینکه این روز‌ها دوران فراغت از کار تدریس و مدرسه را تجربه می‌کند، می‌افزاید: بعد از بازنشستگی بازهم نتوانستم آرام بنشینم و الان حدود یک سال است که مهدکودکی را دایر کرده‌ام. من کار با بچه‌ها را دوست دارم. از آموزش لذت می‌برم و نمی‌توانم ساعتی از بچه‌ها جدا باشم.

معلم نمونه استان در ادامه به اجرای یک کار پژوهشی با عنوان «چگونه کلاس خود را شادتر کنیم» اشاره می‌کند و می‌گوید: در این طرح، درقالب یک کار پژوهشی، کل کلاس خود را با اجرای نمایش و طرح گریم بر صورت بچه‌ها و... گذراندیم. اتفاقا بازخورد کلاس خیلی عالی بود و این طرح، طرح پژوهشی برتر شناخته شد.

او در ادامه با بیان اینکه در تمام روز‌های تدریس و کار هیچ‌گاه یاد خدا را فراموش نکردم، می‌افزاید: اگر انسان در هر کاری خدا را درنظر بگیرد، بی‌تردید موفق می‌شود. من در تمام سال‌های کاری همیشه این مهم را مدنظر داشتم و از دیگرسو از حمایت خانواده‌ام، همسرم و دو فرزند دخترم هم بهره‌مند بودم که اگر این حمایت‌ها نبود، شاید هیچ‌گاه به اینجا نمی‌رسیدم.

صحبت با خانم افشار به پایان می‌رسد. چقدر حس تازگی دارم! درست مثل همان روز‌های ابتدای مدرسه. عاشق که باشی، عاشق هستی؛ فرقی نمی‌کند چقدر موهایت به سپیدی گذاشته است. معلمی هم روایت همین حکایت است؛ قصه عشق و علاقه و سوختن و ساختن.


* این گزارش چهارشنبه، ۱۲ خرداد ۹۵ در شماره ۱۹۸ شهرآرامحله منطقه ۹ چاپ شده است.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44